کدام نسل باندینگ بهتر است؟
کدام نسل باندینگ بهتر است؟
معرفی
در زمینه دندانپزشکی، باندینگ ها نقش مهمی در تضمین موفقیت و طول عمر درمان های مختلف ترمیمی دارند. از آنها برای ایجاد پیوند قوی بین ساختار دندان و مواد ترمیمی مانند کامپوزیت ها یا سرامیک ها استفاده می شود و ثبات و دوام را فراهم می کند. در طول سالها، نسلهای مختلفی از عوامل باندینگ ساخته شدهاند که هر کدام دارای مجموعهای از مزایا و محدودیتهای منحصر به فرد خود هستند. هدف این مقاله بررسی نسل های مختلف عوامل باندینگ و تعیین اینکه کدام یک بهترین گزینه در عمل بالینی است.
عامل اتصال نسل اول
اولین نسل از عوامل باندینگ، که در دهه 1950 معرفی شدند، برای ایجاد احتباس میکرومکانیکی روی مینا بر روی اسید اچ متکی بودند. این عوامل از اسید فسفریک برای حذف انتخابی لایه بیرونی مینا استفاده میکنند و سطحی ناهموار برای چسبندگی بهتر ایجاد میکنند. با این حال، این نسل از عوامل پیوند دارای محدودیتهای متعددی بود. آنها روی عاج موثر نبودند، زیرا اچ کردن با اسید باعث فروپاشی توبولهای عاجی و مانع از فرآیند باندینگ میشود. علاوه بر این، حساسیت تکنیک آنها و عدم ثبات طولانی مدت، استفاده گسترده آنها را محدود کرد.
عامل های اتصال نسل دوم
نسل دوم که در دهه 1970 توسعه یافت، با هدف رسیدگی به محدودیت های نسل اول بود. این عوامل مفهوم پرایمر و چسب را معرفی کردند و مراحل اچ و چسب را از هم جدا کردند. برای خیس شدن و بهبود نفوذ و ترشوندگی چسب، روی سطح مینای اچ شده استفاده شد. سپس رزین چسب اعمال شد که یک پیوند شیمیایی با پرایمر ایجاد کرد و یک رابط چسب بین ساختار دندان و مواد ترمیمی ایجاد کرد.
عوامل اتصال نسل دوم در مقایسه با پیشینیان خود، استحکام و دوام پیوند بهتری را نشان دادند. آنها چسبندگی بهتری به عاج داشتند و به تکنیک حساسیت کمتری داشتند. با این حال، آنها همچنان محدودیت هایی داشتند، مانند عدم توانایی اتصال به عاج مرطوب یا سطوح آلوده. کنترل رطوبت در طول کاربرد برای دستیابی به اتصال بهینه بسیار مهم بود.
عامل های اتصال نسل سوم
نسل سوم عوامل باندینگ در دهه 1980 پدیدار شد و مفهوم سیستم های توتال اچ را معرفی کرد. این سیستم ها شامل اچ کردن مینا و عاج با اسید و به دنبال آن استفاده از پرایمر و چسب بود. این نسل از عوامل باندینگ استحکام باند را به ویژه روی عاج بهبود بخشید، زیرا فرآیند اچینگ فیبرهای کلاژن را در معرض دید قرار میدهد و حفظ میکرومکانیکی را افزایش میدهد. آنها همچنین مقاومت بهتری در برابر رطوبت و آلودگی از خود نشان دادند.
عوامل باندینگ نسل سوم به دلیل استحکام باند قابل پیش بینی و تکنیک ساده شده در عمل بالینی پذیرفته شدند. با این حال، آنها همچنان در دستیابی به یک پیوند بادوام طولانی مدت، به ویژه در یک محیط مرطوب، با چالش هایی مواجه بودند. حساسیت به تغییرات تکنیک و حساسیت بعد از عمل نیز گزارش شد.
عامل های اتصال نسل چهارم
نسل چهارم، که در دهه 1990 معرفی شد، با هدف غلبه بر محدودیتهای نسلهای قبلی با ترکیب مونومرهای آبدوست در سیستم چسب، انجام شد. این مونومرهای آبدوست توانایی اتصال به عاج و مینای مرطوب را داشتند که نیاز به کنترل دقیق رطوبت را در طول کاربرد کاهش میداد.
عوامل اتصال نسل IV استحکام باند بهبود یافته، حساسیت تکنیک کاهش یافته و افزایش مقاومت در برابر رطوبت و آلودگی را نشان دادند. آنها همچنین آب بندی حاشیه ای پیشرفته و رابط اتصال قابل اعتمادتری را ارائه کردند. با این حال، نگرانی های مربوط به حساسیت پس از عمل و دوام طولانی مدت همچنان ادامه داشت.
عامل های اتصال نسل V
نسل پنجم عوامل باندینگ در اوایل دهه 2000 ظهور کردند و مفهوم پرایمرهای خود اچینگ را معرفی کردند. این پرایمرها حاوی مونومرهای اسیدی بودند که به طور همزمان سطح دندان را اچ و پرایم می کردند و فرآیند باندینگ را ساده می کردند. آنها با دمینرالیزه کردن و نفوذ به لایه سطحی عاج، یک لایه هیبریدی تشکیل دادند و در نتیجه یک پیوند شیمیایی و میکرومکانیکی ایجاد کردند.
عوامل باندینگ نسل V استحکام باند عالی را به مینا و عاج، همراه با کاهش حساسیت بعد از عمل، ارائه میکنند. آنها تحمل رطوبت بهبود یافته و تکنیک کاربرد ساده را نشان دادند که باعث محبوبیت آنها در بین پزشکان شد. با این حال، نگرانی هایی در مورد کنترل عمق اچ و پایداری باند بلند مدت مطرح شد.
عامل اتصال نسل ششم
نسل ششم عوامل باندینگ که به عنوان عوامل باندینگ جهانی نیز شناخته میشوند، در سالهای اخیر معرفی شدند. هدف این عوامل سادهسازی فرآیند باندینگ با ترکیب تکنیکهای خود اچ و اچ و شستشو در یک بطری بود. بسته به وضعیت بالینی و ترجیح اپراتور، می توان آنها را در هر دو حالت self-etch و total-etch استفاده کرد.
عوامل باندینگ نسل VI تطبیق پذیری را ارائه می دهند، زیرا می توان از آنها برای ترمیم مستقیم و غیر مستقیم استفاده کرد. آنها استحکام باند بسیار خوبی با مینا و عاج نشان دادند، تحمل رطوبت را بهبود بخشیدند و حساسیت پس از عمل را کاهش دادند. علاوه بر این، آنها پروتکل اتصال را ساده کردند و در وقت صندلی صرفه جویی کردند.
نتیجه
در نتیجه، تکامل عوامل باندینگ در طول سال ها منجر به پیشرفت های قابل توجهی در دندانپزشکی چسب شده است. هر نسل تکنیک ها و مواد جدیدی را با هدف غلبه بر محدودیت های نسل های قبلی معرفی کرده است. در حالی که تعیین بهترین نسل از عوامل باندینگ چالش برانگیز است، نسل ششم با تطبیق پذیری و کاربرد ساده خود، در سال های اخیر محبوبیت پیدا کرده است. با این حال، توجه به این نکته مهم است که انتخاب عامل باندینگ به عوامل مختلفی از جمله وضعیت بالینی، ترجیح اپراتور و نیازهای خاص بیمار بستگی دارد. برای تصمیم گیری آگاهانه و دستیابی به نتایج ترمیمی موفق، مشاوره با متخصصان دندانپزشکی و همگامی با آخرین تحقیقات ضروری است.